سودا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تسلیت اقا جان

23 آذر 1395 توسط مينا ملك محمدي

اقا جان سلام

هروقت خواستم برایتان بنویسم انقدر نوشتن برایم سخت مینمود که بانشستن عرق شرم بر پیشانی ام دل تنگی هایم به یاد فراموشی سپرده می شد.

ولی اینبار حس غریبی توان نوشتن را در وجودم رقم میزند و اراده ام را تقویت می کند .با تمام کارهای بدم که باعث ایجاد فاصله بین من وشما میشود… 

وقتی به یاد غم از دست دادن پدر بزرگوارتان می افتم فکر همدردی با قتب داغدار ومبارکتان به من جرات نوشتن میدهد…

التیام بخش قلب داغدارتان در این لحظات سخت چیست؟؟؟

اما به خوبی درک میکنم تا چه حد ناراحت ومتالم هستید…..

در طواف خانه ی خدا یاد پدر غریبتان همواره با شما عجین است و اعمال حج رابه نیابت از ایشان انجام میدهید…

کاش انقدر جرات داشتم که می توانستم حرفی برای      نه نه…..اقا……کاش انقدر لیاقت داشتم که بتوانم مرحمی بر دل غم دیده تان می بودم اما وقتی نگاه به اعمالم می کنم که چقدر  فاصله ایجاد کرده ام بین خودم وشما…….

مولای من اجرک الله….. 

                              اما مولای من قلبم ارادتمند ومشتاقانه طالب شماست…..

 1 نظر
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سودا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دلنوشته
  • دلنوشته
  • دلنوشته
  • یا رسول الله
  • دلنوشته تسلیت
  • دلنوشته تسلیت
  • کودکان کار.چشم های بی گناه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس